امپرسیونسم:
به راستی می توان گفت این شیوه ابتدا از شیوه رئالیسم بوجود آمد و رئالیسم نیز از حیث فکری زاده شیوه رمانتیسم است.
نقاشان امپرسیونیسم اصول فکری نقاشان رئالیسم را دنبال کردند و گفتند کار نقاش همان وصف مناظر طبیعی و عادی و منعکس ساختن جهان خارج بدون تحریف و مبالغه و خیال پردازی است اما به شکل و رنگ خاصی.
اعتقاد انها این بود که شکل در نقاشی مبهم است و خطوط و حدود چیزها را در انها درست اشکار نیست و برخلاف رئالیسم بتوازن و تعادل خطوط و رنگها کاری ندارد. از جمله نقاشان در سبک امپرسیونیسم می توان به مونه و پیسارو و سیسیلی اشاره کرد.
که درواقع این نقاشان ریزه کاری را در این سبک فراموش کردند و از رنگهای شاد و درخشنده استفاده می کردند و به ندرت می توان در آثارشان از رنگهای تیره استفاده کنند.
به امپرسیونیسم شیوه اثر سازی نیز گویند.
از دیگر نقاشان مربوط به این مکتب می توان از "دگا " یاد کرد که مختصری از او می گوییم:
دگا مردی تلخ اندیش و نگران و بدگمان بود در واقع می توان گفت بیشتر اثار او ضبط زندگی عادی انسانها بوده است.مثل صحنه ای از کارکردن کارگزان، رقصندگان بالت ، زنانی که خود را می شورند و مردانی که به سواری مشغولند.
در واقع می توان گفت او به کشیدن مناظر طبیعی کمتر توجه داشت.
دگا و رنوار برخلاف مونه و پیسارو از اهمیت فرم یعنی شکل و حدود چیزها غافل نبودند.
آنها هر دو به پیکره سازی نیز می پرداختند.
دوره پس از امپرسیونیسم:
از اواخر قرن گذشته همزمان با رایج شدن اصول امپرسیونیسم برخی از نقاشان به راههای دیگر رفتند.این نقاشان عبارتند از: سورا ، گوگن ، وان گوگ ، سزان و همچنین روسو و لوترک
سورا و سوزان پیشروان شیوه " کلاسیسم نو " بودند.
شیوه رنگ امیزی سورا به شیوه رنگ امیزی امپرسیونیستها بسیار نزدیک بود.
سورا تحقق فرم و تعادل اشکال را به نقاشی بازگرداند.
اکنون به طور مختصر به بررسی نقاشان و شرح زندگیشان می پردازیم.
1- سزان :
وی بر خلاف نقاشان امپرسیونیستی که در پی بازیهای رنگ و نور و تغییرات نور بودند به دنبال شکل اساسی و پایدار اشیا بود او بکرات از فن پرسپکتیو نیز استفاده می کرد.
در آثار او مانند اثار سورا استحکام بناهای معماری آشکار بود.وی باعث ظهور سبکهایی چون
" کوبیسم" و "پوریسم" در فرانسه شد.
و بعد ها نقاشانی مانند پیکاسو و براک و لژه و اوزانفان و اولانسرنه و متزینگر از وی الهام گرفتند .